باور کنید که در پیرامون ما اتفاقات عجیبی می افته،به نظر من عادت کردن ما به زندگی، آفت انسانیت ماست.این زندگی است که باید به ما عادت کنه.اونایی که جاوید شدند،خودشونو به روزگار، تحمیل کردند.البته تاوانش رو هم باید داد.جایی شنیدم که:ماهیهایی که با جریان رودخانه حرکت میکنند،مرده اند!!!! : محمد.
سلام
چه وبلاگ آروم و دلنشینی دارید
آدم آرامش می گیره
یه سخنرانی از حاج آقا پناهیان درباره شهید چمران شنیدم خیلی قشنگ بود
آدمایی که می خوان مثل شهید چمران باشن یه نقاطی تو زندگیشون هست که خلاف جریان آب متفاوت از همه حرکت می کنن و یه لحظاتی انقدر همرنگ عادی ترین مردمن که هیچ وجه تمایزی برای دیگران ندارن....
اونجا که پای آخرت در میونه به شدت متفاوتن و از متفاوت بودن نمی ترسن... و اونجا که پای شانیت های دنیویه به شدت همرنگ خاکی ترین مردم اطرافشون
مرحوم کافکا هم فرموده: نوشتنُ بیرون جهیدن است از صف مردگان!
پس حد اقل کاری که میتونیم بکنبم اینه که بنویسیم
سلام
اتفاقات عجیب است اما با چشم و گوش باز می شه صره از ناصره را تشخیص داد. حتی اگه لباس تقدس به نت داشته باشند!
حاج محمد آقا سلام. تبریک واسه وبلاگ.
سلام
آرش جان ممنونم !
سلام سلامی چو بوی خوش آشنایی
متوجه شدم مربوط به قضایای خانه ..... کرج است .
از دور چیز هایی شنیده بودم و نمیدونستم شما هم در وسط ماجرا و درگیر بوده ای .
کنجکاو شدم اصل و واقعیت قضایا را بدونم
داستان را دنبال خواهم کرد . ممنونم
حناب محمد مهین خاکی .با درود.تبریک میگم .
آقای خاری ، خیلی مخلصیم