هبوط

مرا کسی نساخت٬ خدا ساخت. نه آنچنان که «کسی میخواست»٬ که من کسی نداشتم. کسم خدا بود٬ کس بی کسان.

هبوط

مرا کسی نساخت٬ خدا ساخت. نه آنچنان که «کسی میخواست»٬ که من کسی نداشتم. کسم خدا بود٬ کس بی کسان.

روزهای خاکستری

کس ندانست که منزلگه مقصود کجاست       آنقدر هست که بانگ جرسی می آید             

 

 

 

 

راستی چند نفر از مردم ایران این روزها نگران آینده کشورشان هستند؟! 

 

چرا آنان که مورد احترام مردم هستند، سکوت کرده اند و هیچ حرفی نمی زنند ؟! 

 

چرا آنان که ادعای دفاع از ارزشها را دارند، نمی بینند با ارزشهای این مردم چه می کنند؟!  

 

چرا یادمان رفته که دشمنان این ملت،با بمب گذاری و ترور و ... نتوانستند خوشی ها و زیباییها را از آنان بگیرند،و حالا با تحریک این و آن ، به جان ملت افتاده اند؟! 

 

چرا نفهمیدیم که ،کشیدن میخ های اطراف یک چادر،باعث می شود ستون اصلی آن با یک نسیم فرو بریزد؟! 

 

چرا برای به قدرت رسیدن، باید با لجن مال کردن تفکرات مخالف، مجال انتقاد را از دیگران گرفت و حتی با مسخره کردن آنان، اجازه دفاع را به ایشان نداد؟! 

 

چرا بجای گفتن حقایق که همیشه مردم را خوشحال کرده، با دروغ و نیرنگ سعی در سوار شدن بر امواج شایعات، دنبال فریب افکار عمومی هستیم ؟! 

 

چرا از کسانی که با ایثار مال و جانشان،این مجال را برای ما بوجود آوردندکه فضای آرامی را داشته باشیم،به صورت ابزاری استفاده می کنیم، و با دادن مدال گزینشی آنهم در ایام انتخابات! سعی در ایجادصف بندیهای جدید داریم؟! 

 

چرا آرام نمی نشینیم؟! 

 

 

 و چرا ملتی که دشمنان خود را تحت تاثیر قرار می داد، به این روز افتاده؟!

 

 

 

 

 

آه آه آه آه..... که این دنیا چقدر میتوانست زیبا باشد اگر مزدوران و باج بگیران و فرصت طلبان و... نبودند !!! 

 

از چند روز قبل تا الان هنوز نتوانستم با این مسایل کنار بیام و آن کلمات بچه گانه !! که از دهان ... 

 

بیرون آمد، باعث دلسردی من از همه شد.من که الفبای مبارزه را می دانم و  

 

میدانم در راه سیاسی و مبارزه باید صبر زیاد داشت در مملکتی که همه باید کار کنیم و آن را  

 

بسازیم ، بعد از آنهمه سختی ها و مرارتها، تازه برگشتیم به زمان جاهلیت! و با عوام فریبی و  

 

تهمت و افترا و متهم کردن یکدیگر، و با پا گذاشتن روی خون فرزندان این ملت،سعی در کسب  

 

قدرت، آنهم برای خدمت!!!  را داریم. راستی شما از اتهام زدن به این وآن چه سودی می برید؟  

 

شما غیر از مشوش کردن افکار مردم، مخصوصا جوانان که آن روزها نبودند و اخبار کاملی از آن  

 

روزها ندارند،هیچ کار دیگری نکردید! شما کاری کردید که چند سال بعد با خود شما همین کار  

 

خواهد شد و آن وقت برای جبران مافات خیلی دیر است. 

 

دوستان و عزیزان جوان که این مطلب را می خوانید:من به عنوان برادر کوچک شما، از همه  

 

شماها که این روزها هاج و واج مانده اید! خواهش می کنم بجای گوش دادن به این مطالب کذب و 

 

  

 

مخدوش، بروید مجلات و کتب آنروزها را مرور کنید تا قدری از حقایق برایتان روشن شود و خواهید  

 

فهمید که این حرفها از کجا و با چه نیتی صادر شده !آنان که در سخت ترین شرایط این ملت، دنبال  

 

بدست آوردن جایگاه و موقعیت بودند،آنهایی که در روزگار سختی دنبال فرق و مذاهب جعلی و رواج  

 

خرافات و اوهام بودند،و نتوانستند که موفق بشوند، امروز با تحریک افراد ساده،  آنان را وارد بازی خطر ناک قدرت میکنند. 

 

بیدار باشید و آگاه که نفوذی ها بیکار نیستند و سعی درایجاد شکاف در بین مردم را دارند. صبر کنید و ببینید چگونه رسوا می شوند. 

 

 

 ای کاش میپرسیدیم که طی چند سال گذشته چرا آن آدمهای روزگار سختی این ملت، هیچ جا برای بیان خاطراتشان از دفاع و مسائل آن دعوت نشدند! چرا یادمان می رود ما کسانی را داشته ایم که با دست خالی کشور را اداره می کردند؟ من متن تند تری آماده کرده بودم که بگذارم ولی بخاطر یکی از دوستانم که به کاندیدای مخالف کاندیدای مکن رای می دهد، کمی تعدیل کردم تا به کسی بر نخورد. به امید فهم و درک درست همه ما از واقعیتها. محمد.

نظرات 4 + ارسال نظر
کیوان پور سه‌شنبه 19 خرداد 1388 ساعت 01:01 ق.ظ

به نظر من تنها جمله ای که به درد حال و هوای انتخابات الان میخوره اینه:
از سخنان خود عادل شمرده خواهی شد و از سخنان تو بر تو حکم خواهند کرد...

مهدیه سه‌شنبه 19 خرداد 1388 ساعت 08:21 ق.ظ

به قول میرحسین: مردم! من شما را دعوت می‌کنم که عمیق‌تر فکر کنید.

بهروز چهارشنبه 20 خرداد 1388 ساعت 01:54 ب.ظ

حاجی جان!

ممنونم که هوای مارو داشتی!

رمضان پنج‌شنبه 21 خرداد 1388 ساعت 11:28 ب.ظ http://mighat61.blogfa.com

الهم لا تسلط علینا من لا یرحمنا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد